لبخند

کمی ابهام می آزارد دل مملوء از احساسم


کمی از احساسه گرمه تو شده همرنگه احساسم


صدای من چه کم آوا شده وقتی که می خندی


بخند هر چند که این لبخند و از من روی می گیری

.

.

.

نظرات 3 + ارسال نظر
montazer پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:15 ب.ظ http://montazer65.blogsky.com

سلام.آبجی گلم بازم مثه همیشه خوب نوشتی.آبجی جان آپ کردم.ببخش اگه دیر ب دیر آپ میکنم.

سلام داداشی مرسی. خواهش می کنم ... این چه حرفیه.

montazer پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:16 ب.ظ http://montazer65.blogsky.com

اگر هر بار که لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل کف دست بود...

واااای. چقدر قشنگ بود...

افشین جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:53 ب.ظ http://rabetelove.blogsky.com


رفتن تو:


رفـــتی و بــــی تو چشــــــمام، دریای بارون شـــــــده



خورشیـــــد آرزوهام، تــــــــو سیــــــنه پنهـــــون شده



*******



از عـــــــطر پاک دســـــتات، چند روزه که خبر نیست



بی تو دلــــم شکســــته، شوقی واسه سفر نیست



*******



گلهـــــای پاک عشــــقت، پر پر شــــدن چه آســـون



روزم شبیه شـب شد، چشــمام دو کاسه از خـــون



*******



باور نـــداره رفــــتی، ایــــــن قلـــــــــب بی قــــرارم



از زنـــــدگی بریـــــــدم، شـــــــــوری به ســـر ندارم



*******



از لحـــــــــظه ای که رفتـــــی، بی تو اســــیر دردم



با عطـــــــــر یادت امـــــــشب، دوباره گــــــریه کردم



.......................................................
موفق باشی.بزار تو وبلاگت

خیلی خیلی قشنگ بود...
چشم معلومه که میزارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد